در سیستمهای سنتی آموزش نقش معلم بهعنوان یک محور در ارایه محتوای درسی قرار دارد (معلممحور)، در حالی که در آموزش الکترونیکی بر خلاف آموزش سنتی محوریت بر خودآموزی دانشآموز استوار است (دانشآموز محور). در آموزش سنتی نگرش عمده به آموزشها و مهارتهای فردی است در حالی که در آموزش الکترونیکی نگرش بر توسعه مهارتهای اجتماعی افراد است. آموزش سنتی روحیه رقابت را در دانشآموزان ایجاد میکند و گاه این روحیه تبدیل به روحیه حسادت میشود که پیامدهای اجتماعی خاص خود را دارد. در حالی که در آموزش الکترونیکی با توجه به بستر و محیط تعامل میتوان بهسادگی روحیه مشارکت و کار گروهی را در دانشآموزان ایجاد کرد. این بهخاطر وجود یک منبع عظیم پژوهشی (اینترنت) است که بهسادگی در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد و امکان انجام هرگونه کار پژوهشی بهصورت گروهی را برای آنها فراهم میکند. بهعلت دسترسی به اینترنت محتوای درسی نیز دارای انعطاف زیادی است، معلمان میتوانند بهراحتی با استفاده از این منبع مطالب درسی خود را بروز کنند، در حالی که در آموزش سنتی منابع محدود و در حد چند کتاب است که تجدید و بازنگری در محتوای آنها شاید سالها طول بکشد. نکته دیگر در آموزش الکترونیکی استفاده از ابزارهای مولتیمدیا و شبیهساز در فرآیند آموزش است که به دانشآموز اجازه میدهد تا واقعیتی مجازی از آنچه را که قرار است بیاموزد لمس کند، حال آنکه ما در آموزش سنتی فقط با چند صفحه عکس یا متن و یا در نهایت طی یک یا دو جلسه آزمایشگاهی میتوانیم به آموزش بپردازیم. ادامه مطلب...
|