یادداشت های شخصی آقای محمود احمدی نژاد :
بسم الله الرحمن الرحیم نوع نگاه به حکومت و حکمرانی، عامل اصلی در تعیین نحوه تعامل با مردم است. اگر حکومت را امتیاز و طعمه ای برای حکمرانان بدانیم، دوره حکمرانی تبدیل به فرصتی خواهد شد برای ارضای امیال شخصی و گروهی و فخرفروشی و خوشگذرانی حاکمان. اما اگر حکومت در نظر ما مسئولیتی در برابر خداوند برای اقامه عدل و تکلیفی برای احقاق حقوق عامه و خدمت به خلق خدا و یاری مظلومان باشد، آنگاه آنچه اهمیت می یابد تنها مصالح امت خواهد بود و حاکمان، دیگر خود را برتر از سایر مردم نخواهند دانست و برای خود شانی جز خدمتگزاری قایل نخواهند شد. در چنین دیدگاهی، هدف نهایی جلب رضایت پروردگار از طریق خدمت به بندگان او و گسترش عدالت و معنویت است و این همان هدفی است که جز با سرسپردن به آستان حضرت حق دست یافتنی نیست و برای تحقق آن بذل جان و بلکه آبرو نیز شیرین است. با چنین منطقی، لبخند رضایت کودکی یتیم، که به حق خود می رسد بر رضایت سیاستمداران مستکبر و سیری ناپذیر ترجیح می یابد و قدردانی پیرزنی رنجدیده که از ظلمی رهایی یافته از صدها مدال رسمی و تقدیر جهانی ارزشمندتر خواهد بود. نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بر همین دیدگاه استوار است و در آن چارچوب حکومتی و شرح وظایف حاکمان، از منابع و متون اسلامی که حقیقتا می توان آن را بهترین راهنما برای حکمرانی خوب و خدمت صادقانه دانست، استخراج شده است.
شب گذشته فرصتی دست داد تا در کنار خانواده، کتاب شریف نهج البلاغه را که از ارزشمندترین متون دینی ماست، مرور کنم. طبعاً به عنوان کسی که مدتی است سنگین ترین بار اجرایی کشور را عهده دار شده است، ترجیح دادم تا از این فرصت استفاده کنم و بار دیگر نامه امام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر را که در آن شیوه های صحیح حکمرانی تشریح شده است همراه با همسر و فرزندانم، مطالعه نمایم. آنچه در این نامه ارزشمند، که نامه پنجاه و سوم از این کتاب شریف است آمده، بدون شک والاترین منشور مدیریت اسلامی است. در این جا فرازهایی از این متن متین را که بیشتر برایم جلب نظر می کرد می آورم و همگان به خصوص همکاران عزیزم در دولت را دعوت می نمایم تا آنها نیز بار دیگر با مراجعه به کتاب نهج البلاغه و مطالعه کامل فرمان حضرت به مالک اشتر، جهت انطباق هر چه بیشتر عملکرد خود با دستور العملهای ایشان تلاش روزافزون داشته باشند. اگرچه باید گفت که فاصله ما با آنچه امیرالمؤمنین از ما خواسته، بسیار بسیار زیاد است، اما می توان و باید برای کم کردن این فاصله ها تلاش نمود. (فرازهایی از نهج البلاغه:) "ای مالک، قلبت را از رحمت، محبت و مهرورزی نسبت به مردم مالامال (پر) کن. مبادا نسبت به آنان مانند حیوان درنده خو باشی که شکار آنان را غنیمت بشماری؛ زیرا مردم دو دسته اند، یا برادر دینی تو هستند یا شبیه تو در خلقت. لغزشهایی از آنان سر می زند، و خطاهایی بر آنان روی می آورد، و از روی عمد یا خطا دچار تجاوز می گردند. مردم را از بخشش و چشم پوشیهای خود آنچنان بهره مند ساز که دوست داری مثل آن را خدا برای تو عطا فرماید. زیرا اگرچه مقام تو بالاتر از آنان است، اما مقام زمامدار تو بالاتر از توست، و خداوند نیز فوق زمامدار توست، و خداوند رسیدگی به امور مردم را از تو خواسته، و تو را به وسیله آنان آزمایش کرده است. *** و از عفوی که کرده ای هرگز نادم مشو، و به کیفری که داده ای هرگز شادمان مشو، و مادامی که راهی برای گریز داشته باشی به غضب و پرخاش مشتاب. *** و اگر با مقام و قدرتی که داری، دچار تکبر یا خود بزرگ بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از توست بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات می دهد، و تندروی تو را فرو می نشاند، و عقل و اندیشه ات را به جایگاه اصلی باز می گرداند. *** ای مالک، میان خدا و مردم از یک طرف و خودت و خاندانت و آن کس از مردم که او را دوست می داری از طرف، دیگر انصاف برقرار کن. اگر انصاف برقرار نکنی، ستم ورزیده ای و هر کس که به بندگان خدا ستم روا دارد، خداست که از طرف بندگانش دشمن آن ستمکار است، و هر کس که خدا با او خصومت کند، کاری از پیش نمی برد و چاره ای نخواهد داشت، و چنین شخصی در حال جنگ با خدا است تا آنگاه که از ستمکاری برگردد و توبه نماید. آگاه باش که هیچ چیزی بیش از رفتار ظالمانه، موجب تغییر نعمت خداوندی و تسریع در انتقام او نمی شود؛ زیرا خداوند شنونده دعای ستمدیدگان است، و در کمین ستمکاران. *** باید محبوب ترین امور در نزد تو، میانه ترین در حق، فراگیرترین در عدالت ، و جامع ترین آنها در جلب رضایت مردم باشد؛ زیرا غضب عموم، رضایت خواص را زیر پا خواهد گذاشت؛ و غضب خواص در صورت رضایت عموم مردم، قابل چشم پوشی می شود و اهمیتی نخواهد داشت. خواص در دوران صلح و آرامش، بیش از سایر افراد مردم سبب تکلف و مشقت زمامداران هستند و در روزگار سختی نیز یاریشان کمتر، و در اجرای عدالت از همه ناراضی تر و در خواسته هایشان مصرتر و در عطا و بخشش ها کم سپاس تر و در پذیرش عذر و دلیل، در صورت امتناع زمامدار از عطا، سختگیرترند... و هیچ فرد و گروهی در حوادث بزرگ روزگار مانند خواص، کم صبر و بی تحمل نیستند. و در حالیکه که ستون های استوار دین و اجتماع مسلمانان و وسیله دفع دشمنان، عموم مردم هستند، پس گوش تو، شنوای سخنان این مردم و تمایل تو، به سوی آنان باشد. *** ای مالک، دورترین و مبغوض ترین مردم در نزد تو کسی باشد که بیشتر به دنبال عیب جویی و ابراز عیوب مردم است؛ زیرا در مردم عیوبی است که شایسته ترین انسانها برای پوشاندن آنها زمامدار است، پس به دنبال کشف آنچه را که از تو پوشیده است، مباش. زیرا جز این نیست که تکلیف تو پاک کردن چیزیست که بر تو ظاهر گشته است. و خداوند متعال خود درباره آنچه از تو مخفی است حکم خواهد کرد. ای مالک، تا می توانی پرده بر روی آنچه باید پوشیده شود بینداز، تا خداوند سبحان آنچه را که می خواهی از تو برای مردم پوشیده بماند، مخفی بدارد. گره هر کینه را از دلهای مردم باز کن، و عامل هرگونه عداوت را از خود دور کن، و از هر امری که برای تو واضح نیست کناره بگیر، و هرگز در تصدیق سخن چین شتاب مکن، زیرا سخن چین خیانت پیشه است، اگر چه خود را خیرخواه جلوه می دهد. وهرگز با بخیل مشورت مکن که تو را از بخشش و احسان باز می دارد و وعده فقر به تو می دهد، و ترسو را هم در مشورت دخالت مده؛ زیرا در انجام کارها روحیه تو را ضعیف می کند، و حریص را از این کار مهم دور بدار؛ زیرا حرص را از روی دشمنی در نظر تو می آراید. همه این صفات پست بخل، ترسویی و حرص غرایزی است گوناگون که ریشه همه آنها بدگمانی به خداست. *** بدترین وزرای تو کسی است که پیش از تو، وزارت اشرار را داشته و در گناهان، شریک آنان بوده است . هرگز او را از خواص خود قرار مده؛ زیرا آنان یاران گنه کارانند، و برادران ستمکاران، و تو می توانی جانشینانی بهتر از آنان پیدا کنی که قدرت فکری و نفوذی مثل آنان داشته و در عین حال از وزر و وبال گناهان آنان به دور باشند، کسانی که هیچ ستمکاری را در ستم ورزی و هیچ گنهکاری را در ارتکاب گناه کمک نکرده اند. زحمت آنان برای تو کمتر، و یاری آنان برای تو نیکوتر است و از نظر عطوفت به تو مایلتر، و با غیر از تو کم انس تر می باشند. پس این گونه انسانهای ممتاز را خاص مجالس سری و علنی خود قرار بده. نزدیک ترین خواص در نزد تو حق گو ترین آنان باشد اگر چه تلخ باشد، و آن شخص باید که در مواردی که خداوند برای اولیایش نمی پسندند، کمترین یاری را به تو نماید. خواه خوشایند تو باشد یا ناخوشایندت. *** و همواره به مردمی که اهل پرهیزگاری و صدقند بپیوند. سپس آنان را امر کن که در شأن تو مبالغه نکنند و تو را به خاطر عدم ارتکاب باطل ستایش نکنند؛ زیرا ستایش زیاد خودپسندی را به دنبال می آورد و انسان را به سرکشی رهنمون می سازد. ای مالک، هرگز نیکوکار و بدکار نزد تو مساوی نباشد؛ زیرا چنین تسویه ای نیکوکاران را به انجام کارهای نیکو بی رغبت، و مردم بدکار را به کارهای زشت، تحریک و تشویق می نماید. هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش بده. *** و هرگز سنتی نیکو را که پیشتازان این امت به آن عمل نموده، موجب انسجام امت شده، و مردم جامعه بر مبنای آن به حیات صالحه نایل گشته اند مشکن، و هرگز سنتی را بنیان مگذار که به چیزی از سنن گذشته ضرر برساند، که در نتیجه پاداش نصیب سنت گذاران نیکو شود، و وبال سنت شکنی گریبان تو را بگیرد. ای مالک، برای بهره برداری از علم عالمان، زانوی تعلم در برابر آنان بر زمین گذار، و برای اخذ حکمت از حکما، با آنان به تبادل نظر بپرداز؛ زیرا علم و حکمت آنان تأثیر قطعی در اصلاح امور جامعه تو خواهد داشت، و هر آنچه که حیات مردم را پیش از تو قوام می داد، تثبیت خواهد نمود. و بدان که مردم، متشکل از طبقاتی هستند که مصلحت زندگی بعضی از آنان تأمین نمی شود مگر با بعضی دیگر، و هرگز با قسمتی از آن طبقات نمی توان از قسمت دیگر بی نیاز گشت، از آن جمله است: لشکریان خدا، کاتبان عمومی و خصوصی، قضات عادل، اهل انصاف و سازش دهندگان مردم با یکدیگر، وصول کنندگان مالیات از مردم ذمی و مسلمین، بازرگانان و صنعتگران، و نیز طبقه پایین از حاجتمندان و بینوایان، و خداوند متعال در کتاب خود یا سنت پیامبرش سهم و موقعیت هر یک از آنان را مشخص فرموده است، و این پیمانی است از سوی خدا که نگهداری آن بر ما لازم است. *** طبقه پایین مردم از حاجتمندان و بینوایانند که کمک به اداره زندگی آنان لازم است، و قانون خدا برای هر یک از آنان امکانی نهاده است، و برای مصالح هر یک از آنان حقی است که بر عهده زمامدار است، و زمامدار نمی تواند از حقیقت آنچه که از حق آنان بر عهده دارد بر آید مگر با کوشش و استمداد از خداوند متعال، و آماده کردن نفس خود برای التزام به حق و شکیبایی در همه موارد، چه آسان باشد چه دشوار. *** و قطعی است که بهترین روشنایی چشم زمامداران، گسترش و نفوذ دادگری در جامعه و ظهور محبت مردم در جامعه است. و قطعی است که محبت مردم بروز نمی کند مگر با آسودگی خاطر آنان نسبت به زمامداران، و خیرخواهی مردم جامعه به وجود نمی آید مگر به وسیله اطلاع و احاطه آنان درباره زمامداران، و احساس اندک بودن سنگینی حاکمیت آنان، و ملول نبودن از طولانی شدن حکومتشان. *** و معاونان خود را با دقت کامل زیر نظر بگیر در آن هنگام که کسی از آنان دست به خیانت گشود و این خیانت را اخبار بازرسان مخفی تأیید کرد، از جنبه شهادت به آن اخبار اکتفا نموده، و او راکیفر کن، و آن چه را که به دست آورده است، از او بگیر و او را به موقعیت ذلت و خواری بکشان و با نشان خیانت او را مشخص نما و ننگ اتهام را بر گردنش بیاویز. *** ای مالک، آباد کردن زمین در نظرت با اهمیت تر از اخذ مالیات باشد؛ زیرا مالیات بدون آبادی قابل دریافت نیست، و هر کس بدون آباد کردن زمین مالیات مطالبه کند، شهرها را خراب کرده و بندگان خدا را به هلاکت رسانده و روزگار زمامداری او مدت زیادی به طول نمی انجامد. منبع :http://www.ahmadinejad.ir
|