قیام امام حسین(ع) گرچه در زمان محدود و مکان معیّن به وجود آمد ولی شعاع آن تمام جهان را فرا گرفت و آزادی خواهان جهان امام حسین(ع) را نمودِ آزادی خواهی خواندند و قیام و عزّت و افتخار حسینی جاویدانه شد.شهید مطهری در مورد فلسفة قیام امام حسین(ع) به سه عامل اصلی؛ یعنی اصلاح جامعة اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر و دعوت کوفیان تأکید داشته است مقام معظم رهبری محورهای اصلی زمینه های قیام امام حسین(ع) را چنین بر می شمرد : کم رنگ شدن و از بین رفتن ارزش های اصیل اسلامی، دنیا دوستی و دنیا خواهی، تفرقه و پراکندگی میان مسلمانان، تبدیل و تغییر چهرة خلافت به سلطنت.
امام حسین علت قیام خود را این گونه بیان میفرماید: همانا من از برای تجاوز و طغیان و خودداری از قبول حق و برای فساد و ستم بیرون نشدم، بلکه برای اصلاح امور امت جدّم محمد(ص), میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و بر سیره و روش جدم پیامبر و پدرم علی بن ابیطالب بروم. بنابر این و با توجه به این فرموده امام هدف قیام او در چهار قسمت می باشد .
1 ـ اصلاح امور امت پیامبر (ص) 2 ـ امر به معروف 3 ـ نهی از منکر 4 ـ پیروی از روش جدش پیامبر(ص) و پدرش علی(ع) امام حسین(ع) که ناظر اوضاع ناهنجار اجتماعی و سیاسی مسلمین و نیز غارت بیتالمال بود, علاوه بر آنکه مانند یک فرد از مسلمانان, تکلیف داشت امر به معروف و نهی از منکر نماید, از نظر مقام و موقعیت و محبوبیت خاصی که در بین مسلمین داشت، تکلیفش سنگینتر بود. امام حسین همچنین در وصیت نامه خودش ، پس از شهادت به وحدانیت خدا وپیامبر"ص" میفرماید : "من جاه طلب وطالب مقام و ثروت نیستم. مفسد واخلال گر و ظالم وستمگر نیز نیستم بلکه یک انسـان مصلــح و اصلاح گر هستم که می خواهم امت جدم را اصلاح کنم . البته امام غیر از امر به معروف و نهی از منکر اهداف دیگری نیز داشتند , مثل : افشای ماهیت امویان , زنده کردن اسلام , احیای سنت نبوی و سیره علوی , اصلاح جامعه , نابودی سلطه استبدادی دودمان بنی امیه , حاکم ساختن حق , تأمین قسط و عدل اجتماعی , از بین بردن بدعت ها و کج روی ها,تأسیس یک مکتب عالی تربیتی و...
تأثیر عنصر امر به معروف و نهی از منکر در قیام امام حسین (ع) از زبان خود امام
حضرت سید الشهدا (ع) خطبة مفصلی در مکه ایراد فرمود که اکثر بزرگان صحابهو علمای اسلام حاضر بودند و بیشتر این خطبه در بارة امر به معروف و نهی از منکر است. در این خطبه می فرماید: «و قال - (المؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیاء بعضیأمرونبالمعروف و ینهون عن المنکر) فبدء الله بالامر بالمعروف و النهی عنالمنکردعاء الی الاسلام...؛ خداوند فرموده مردان و زنان مؤمن سرپرست یکدیگرند امربه معروف و نهی از منکر می کنند. پس ما می بینیم که خداوند با امر به معروف ونهی از منکر به عنوان دو واجب آغاز کرده، زیرا خدا عالِم بود که هرگاه امر به معروفونهی از منکر عملی شود همه واجبات آسان می شود، زیرا آن دو دعوت به اسلامهستند.» باز در مقام بیان هدف از قیامش فرمود: «همانا من به علت خوش گذرانی و افراطدر شادی و یا به قصد تبه کاری و ستم کاری قیام نکردم، بلکه فقط در جست جوی اصلاحدر امت جدم قیام کردم، قصدم این است که امر به معروف و نهی از منکر بکنم و به سیرةجدم و پدرم علی عمل کنم...». چنان که می بینیم آن حضرت هدف از قیامش را امر به معروف ونهی از منکرمعرفی می کند، بلکه ظاهر کلامش این است که سیرة پدر و جدش هم همین عملبودهاست . گاهی مهم ترین وظیفهانسان در باب امر به معروف، یعنی مهمترین معروف ترک شده که احتیاج به احیا داردخود امر به معروف و نهی از منکر است که هیچ معروفی بالاتر از آنها نیست تا آن جا کهامیر مؤمنان(ع) در عظمت آن می فرماید: «تمام کارهای خیر و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر نیست، مگر مانند قطرة کوچکی در مقابل اقیانوس بزرگی واز آن برتر، کلمه حقی است نزد پیشوای ستمگری.»
امام حسین (ع) فرمود: «ای مردم عبرت بگیرید از بدیادکردن خدا از علمای یهود.
امام ، اولیای خود را پند می دهد و می فرماید: «چرا مردان خدا و علمای یهود، آنها(یهودیان) را از سخن گناه و خوردن حرام باز نمی دارند؟ چقدر زشت است کاری که اینعلمای یهود می کنند» و فقط به این جهت خدا عیب آنها را اظهار فرموده که آنان(علمای یهود) مقابل چشم خود می دیدند که عمل منکر و فساد مرتکب می شوند، ولی آنان را از آن فساد و منکر نهی نمی کردند، به سبب آن چیزی که از آنان ظالمان می گرفتندو از آنان می ترسیدند، در حالی که خداوند می فرماید: «از مردم نترسید، از خدا بترسید...» .بعد، ای حاضران! شما جماعتی هستید که به علم مشهورید و به نیکی یاد می شوید و بهخیرخواهی معروف هستید به سبب خدا در دلهای مردم هیبت دارید، که افراد باشخصیت از شما هراسان و افراد ناتوان در مقابل شما احترام کنان. کسانی که شما از آنهابرتر نیستید و حقی بر آنها ندارید، شما علما در راه حوائج مردم وساطت می کنید وقتی کهاز عهدة آن برنیایند. شما با هیبت پادشاهان و یا بزرگواری اشراف راه می روید. مگر نه این است کههمه اینها را به سبب این که مردم از شما انتظار دارند (که به وظیفه الهی قیام کنید) بهدست آوردهاید؛ اگر چه شما از بیشتر وظائف الهی کوتاهی می کنید. پس شما در حقپیشوایان استخفاف کردید، شما حق افراد ناتوان را تباه و حق خودتان را به خیال خودتانمطالبه کردید، شما نه در راه خدا مالی صرف کردید و نه جان خود را در راه کسی که شما راآفریده به مخاطره انداختید و نه در راه خدا با خویشاوندان خود دشمنی کردید. شما از خدابهشت و همسایگی پیامبران و در امان بودن از عذاب توقع دارید. ای کسانی که ازخدا توقع بیجا دارید! من ترسیدم عذابی از عذابهای خدا بر شمانازل شود، زیرا به خاطر کرامت خدا به مقامی رسیدید که از دیگران برتر شدید و مورداحترام قرار گرفتید و شما به خاطر خدا در میان بندگانش مورد احترام قرار گرفتید. در حالی که شما می بینید که پیمانهای خدا گسسته شده و شما اصلاً از این حادثهوحشت نمی کنید، ولی برای گسستن پیمانهای بعضی از پدرانتان ناراحت می شوید. پیمان رسول خدا کنار زده شد و کوران و لالها و زمین گیرها در شهرها بی سرپرست ماندهاند و شما به آنان ترحم نمی کنید، نه مقام خود را می شناسید و نه کاری که وظیفه مقام شما است انجام می دهید، ولی با دورویی و تملق نزد ستمکاران آرامشپیدا می کنید، تمام آنچه خدا به شما فرمان داده - از قبیل نهی از منکر دیگران و نهی ازمنکر بین خودتان - غافلید. مصیبت شما از همه مردم بزرگتر است، به جهت آن مقامعلمایی که شما ادعا می کنید، اگر ظرفیت آن را داشته باشید و این به سبب این است کهجریان امور اجتماع و احکام آن در دست علمای الهی است که، امانت داران حلال و حرامهستند. اکنون این مقام از شما گرفته شده، زیرا از اطراف حق پراکنده شدهاید. بعد از اینکه دلیل واضح به شما رسیده، هر کدام در زبان خود سخنی گفتهاید و اگر شما به اذیتظالمان صبر می کردید و در راه خدا مشقتِ این وظیفه را بر خود هموار می نمودید کارهای خدا بر شما عرضه می شد و از شما صادر می گردید، ولی شما ستم کاران را به خود راه دادیدو کارهای خدا را به دست آنان سپردید تا آنان کارهای شبهه ناک و راههای شهوترانی راادامه دهند. فرار شما از مرگ و علاقة زیاد شما به این زندگانی دنیا - که بالاخره از شماجدا خواهد شد - آنان را بر شما مسلط کرده، پس شما ناتوانها را به دست آنان سپردید.خدا دربارة آنچه با هم نزاع داریم حاکم و در آنچه بین ما پیدا شد قاضی می باشد». نتیجه گیری
اگر چه عوامل مختلفی زمینه ساز قیام امام حسین (ع) بوده اند ، عواملی مانند فشار حکومت یزید جهت بیعت گرفتن از امام ، دعوت کوفیان و ..... اما بدون شک عامل امر به معروف و نهی از منکر یکی از مهمترین عواملی بوده که زمینه ساز قیام عاشورا را فراهم نموده تا آن جا که خود امام می فرمایند : همانا من از برای تجاوز و طغیان و خودداری از قبول حق و برای فساد و ستم بیرون نشدم، بلکه برای اصلاح امور امت جدّم محمد(ص), میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و بر سیره و روش جدم پیامبر و پدرم علی بن ابیطالب بروم . بنابر این اساسیترین عامل برای قیام امام حسین علیه السّلام انجام تکلیف الهی و عمل به فریضة امر به معروف و نهی از منکر بوده است . اصلاح جامعه، بر پا داشتن معروفها در جامعه و رساندن انسانها به عزت، سربلندی و آزادی از جمله رسالتهای امام حسین(ع) بود .
منابع
1 - فضایل و سیره امام حسین (ع) در کلام بزرگان ، عباس عزیزی ، انتشارات صلاة 1381
2 – زندگانی چهارده معصوم (ع) ، احمد شهبازی ، انتشارات باربد ، مشهد ، 1381
3 – حماسه حسینی ، جلد سوم ، شهید مطهری ، انتشارات صدرا .
4 - سیدهاشم رسولی محلاتی، زندگانی امام حسین ـ علیه السّلام ـ تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم 1378
5 - مرکز اطلاع رسانی شهید آوینی http://www.aviny.com /
6 - پایگاه اطلاع رسانی حضرت محمد هلال بن علی (ع) http://www.helal.ir/
7 - شبکه اطلاع رسانی امام حسین (ع) http://www.imamhossein.net/ /
8 -وب سایت معاونت امر به معروف و نهی از منکر سازمان مقاومت بسیج http://maroofyaran.net
|